زبان عربی و جغرافیای زبان عربی در ایران
زبان عربی بزرگترین عضو از شاخه زبانهای سامی است. زبانهای سامی خود زیر شاخه خانواده زبانهای آفریقایی-آسیایی میباشد و نیز یکی از پرگویشترین زبانهای در عرصه جهان نیز میباشد که هم خانواده با زبانهای عبری و آرامی است. این زبان به دلیل گویشوران زیاد یکی از زبانهای رسمی سازمان ملل متحد نیز میباشد. به دلیل اینکه زبان محمد (ص) پیامبر اسلام، قرآن و دیگر متون دینی اسلامی به عربی است، فلذا در حوزه خلافت اسلامی و حتی دربارهای سلاطین مسلمان طی دهها قرن از مناطق ترکی مغولی مسلمان آسیایی مرکزی، هند و شبه قاره تا خاورمیانه، اندلس اسلامی در اروپا و شمال، شرق و غرب آفریقا آثار علمی، ادبی و مذهبی فراوانی به این زبان نوشته و باعث گسترش و غنایی بیش از بیش آن شده است. در جهان اسلام تاثیر عربی بر زبانهایی مانند اردو، فارسی و زبانهای گوناگون خانواده ترکی چشمگیر است. اهمیت زبان عربی برای پژوهشگران، زبان شناسان و اساتید حوزه ادب ایرانی به حدی است که استاد داریوش آشوری عنوان می دارد: «فارسی و عربی چه به عنوانِ دو زبانِ همسایه چه به عنوانِ دو زبان در قلمروِ یک فرهنگِ دینی میبایست با یکدیگر رابطه و داد و ستد داشته باشند، چنانکه داشتهاند، و میبایست بسیاری از واژهها را از یکدیگر بگیرند، چنانکه گرفتهاند.»
جغرافیای گویشوران این زبان در ایران استانهای جنوب غربی، غرب و جنوبی ایران است که شمال استانهای خوزستان، بخشهای جنوبی استان ایلام و بخش هایی از حوزه شهرهای حاشیه خلیج فارس می باشد. به دلیل وسعت زبان عربی تقریبا لهجههای کثیری دارد و هر منطقه عرب زبان با لهجهای خاص عربی را تکلم میکنند.
ادبیات عرب به مجموعه متون نظم و نثری و گاه عامیانهای که به زبان عربی از دوران جاهلی قبل از اسلام و دوران اسلامی در تمدن اسلامی اطلاق میشود. پیش از اسلام ادبیات عربی عمدتاً اشعار شفایی قبیلهای بود که سینه به سینه نقل میشده است. مهمترین این آثار مجموعه قصایدی هستند به نام معلقات سبع که در عصر جاهلی و قبل از ورود اسلام سروده و تقریبا به دلیل محتوا و فرم بسیار زیبا، پربار و پرمعنا که هر یک از آن قصاید معنی ویژهای داده و هر قصیده از قصاید معلقات شامل ۸۱ تا ۱۰۰ بیت است که اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است. این زبان به دلیل پتانسیل و قدرت دیوان سالاری خود طی قرنها تقریبا تمام فیلسوفان، علما و اندیشمندان در سرزمینهای اسلامی بدین زبان آثار خود را نوشتهاند، حتی در میان فیلسوفان شهیر ایرانی مانند فارابی، ابن سینا، خوارزمی و … نیز چنین بوده است. در کل در جمهوری اسلامی ایران این زبان به نوعی زبان دوم آموزشی و رسمی محسوب میشود و به نوعی تنها زبانی است که بجز زبان فارسی در قانون اساسی در اصل 16 بر آموزش اجباری آن در تمام سطوح و تمام رشتههای تحصیلی تا پایان دوره متوسطه اشاره شده است.
دیدگاهتان را بنویسید