ایمانوئل کانت: صلح پایدار
فرزانه سهرابی – پژوهشگر ارشد مرکز کادراس
اسپینوزا معتقد است، صلح به معنی نبود جنگ نیست، بلکه فضیلتی است که از نیروی جان و روح مایه می گیرد؛ همانطور که آزادی به معنای در زندان نبودن، نیست؛ صلح نیز به معنای در جنگ نبودن، نیست. درست مانند این تعبیر در فلسفه کانت که تعلیق صرف جنگ به خودی خود ضامن بقای صلح نیست.
ایمانوئل کانت یکی از سه فیلسوف مشهور مدرنیته، اثری فاخر و پراهمیت در مفهوم صلح، شرایط و لوازم آن با عنوان «صلح پایدار» خلق کرد، که بعدها در حوزه سیاست بین الملل و تاسیس جامعه بین المللی به عنوان ساختاری جهت خاتمه جنگ جهانی و شروع جنگی دیگر استفاده شد. این اثر که در دوره سوم حیات سیاسی کانت به نگارش درآمده، با مبانی فلسفه نقدی شروع و بر مینای فلسفه سیاست تکمیل می شود. هر چند پیش از این کانت دیدگاه های خود در مورد صلح را در آثاری نظیر: 1-«ایده ای برای یک تاریخ جهانی با هدف جهان وطنی» 2-«فرضیاتی پیرامون آغاز تاریخ بشر» 3-«تئوری و عمل» ابراز کرده بود، اما در رساله صلح پایدار خود طرحی نوین در حوزه فلسفه سیاسی برانداخت.
در تمامی آثار کانت ارتباط به هم پیوسته ای میان اخلاق، عقل و سیاست وجود دارد، همین امر در مورد رساله صلح پایدار نیز صادق است.کانت این اثر را با این پیش فرض فلسفی نگاشته که عقل نظری بر پایه تجربه به تنهایی نمی تواند تمامی حوزه های معرفت و شناخت آدمی را پوشش دهد، بلکه شناخت جهان نیاز به اصولی بر اساس «عقل عملی» و اخلاق دارد که مستقل از تجربه است. او در عین حال که بعد شریر بودن انسان را به رسمیت می شناسد، اما معتقد انسان با استفاده از عقل عملی و اخلاق نهفته در ذات خود می تواند به نزاع ها و درگیری های پایان دهد. همچنین یک سری «بایسته های قطعی» در ارتباط با اخلاق وجود دارد که هر انسانی با به کارگیری عقل عملی خود می تواند از آن آگاه شود. به اعتقاد کانت از یک سو طبیعت انسان و از سوی دیگر تکثر گسترده اندیشه ها و تفکرات، باعث نزاع دائمی میان طبیعت انسان و شرایط اجتماعی و فرهنگی او و غریزه و خرد او شده که هر چقدر عقل عملی گسترده تر شود این جدال کمتر می شود؛ در این میان نقش نظام سیاسی حاکم بر جامعه و قوانین بسیار برجسته است.
گذر از این جنگ طبیعی دائمی علاوه بر پخته تر شده عقل عملی و گسترش فلسفه اخلاق و حق، به صلحی پایدار نیاز دارد، که برقراری آن مستلزم شش پیش شرط است:
- برای صیانت از صلح واقعی هیچ یمان صلحی که در آن به طور ضمنی دستاویزی برای جنگ در آینده باشد، معتبر نخواهد بود.
- هیچ کشوری نباید از راه «وراثت[1]» و مانند آن تحت مالکیت کشور دیگری درآمده و استقلال و حاکمیت کشور دیگری نباید نابود شود.
- ارتش های ثابت و نیروهای مسلح زیر پرچم باید به تدریج برچیده شوند.
- مقروض شدن یک دولت به دویت دیگر به دلیل ثروتمندی ممنوع است.
- هیچ کشوری حق دخالت خشونت آمیز در مورد سایر کشورها را ندارد.
- هنگام جنگ، دست زدن به اقداماتی همانند شکستن پیمان و تحریک اتباع که صلح را دشوار و ناممکن می سازد، ممنوع است.
رساله صلح پایدار، برقراری وضعیت صلح میان ملت ها را با سه ماده بنیادین مطرح می کند.
ماده اول: قانون اساسی هر ملتی باید جمهوری باشد. قانون جمهوری، یگانه قانون اساسی است که قانونگذاری های برحق یک ملت باید بر آن استوار باشد.
ماده دوم: حق ملت ها باید مبتنی بر فدراسیونی از کشورهای آزاد باشد. هر ملتی در جهت تحقق امنیت خویش می تواند وارد قرارداد مدنی در سطح جهانی شود که حقوق هریک از ملت ها تضمین شود.
ماده سوم: حق جهان وطنی باید به شرایط مهمان نوازی جهان شمول محدود شود. همه افراد بشر از مالکیت مشترک سطح زمین برخوردارند، زمین یک کره است و افراد بشر باید بتوانند در کنار هم تنگاتنگ زیستن را تجربه کنند[2].
بنابراین، دولت مانند افرادِ درون یک کشور در نظام جهانی است که برای خروج از وضعیت طبیعی مبتنی بر جنگ و بی قانونی، باید به گسترش یک فدراسیون جهانی برای صلح و هم زیستی متقابل اقدام کند.طرح صلح پایدار برخی ساختارهای فراملی را برای جامعه جهانی ارائه داد که عملاً توانست زیربنای فکری و فلسفی تاسیس جامعه ملل را فراهم سازد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] گونه ای از تغییر شخصیت حقوقی و بین المللی کشورها در حقوق بین الملل است که در ساده ترین شکل آن وضع یک شخص حقوق بین المللی دگرگون شود و یک یا چند شخص حقوقی بین المللی جانشین آن گردد.
[2] جهت ملاحظه دقیق طرح صلح پایدار کانت به، ایمانوئل کانت، طرحی فلسفی به سوی صلح ابدی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات توانا، مراجه نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید