ایران زمین بهشت تاریخی همزیستی زبان ها و گویش ها
دکتر میرجلال الدین کزازی – استاد دانشگاه
من بارها به شیو ه های گوناگون گفته ام و نوشته ام، که ایران ما در میان ویژگی های والا و کمابیش یگانه ای که دارد، از این ویژگی نیز برخوردار است که بهشت زبان شناسی تاریخی است. شاید هیچ کشوری را در جهان نتوان نشان داد که به اندازه ایران زبان ها و گویش های گوناگون در آن روایی داشته باشد. شما گاهی می بینید دو روستا که در کنار یکدیگر جای دارند، دو گویش جداگانه را به کار می گیرند. از این روی گویش ها و زبان های بومی جایگاه ویژه ای در شناخت تاریخ و فرهنگ ایران داشته اند. ما هنگامی که واژه ای را در یکی از این گویش ها و زبان های بومی می کاویم، پیشینه آن را بر می رسیم، به بهانه کند و کاوی در آن واژه با نقش هایی از تاریخ و فرهنگ ایران آشنا می شویم.
در خصوص بازاندیشی زبان فارسی در روزگار جدید باید گفت بازاندیشی لازم است اما بدین شرط که زبان به بیراهه کشانده نشود. من وارونه بسیار کسان که برآنند باید زبان را فرو نهاد تا به هر راه که می خواهد برود به هر دگرگونی که در آن رخ م یدهد دچار آید، هم رای و هم داستان نیستم. روزگار ما روزگار گسرش و کارایی فناوری رسانه است. از هم این روست که این زبان که هزاران سال پاییده است؛ درخشان ترین و گران مایه ترین و شیواترین سامانه ادبی جهان را در خود پرورده است و می تواند در این روزگار بیش از روزگاران پیش بیالاید و آسیب ببیند. از همین روست که تلاش من همواره آن است که زبان پارسی را از بیراهگی ها برهانم، در راهی بیفکنم که با سرشت و ساختار آن سازگار است. در خصوص نقد زبانشناختی به اعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، آسیب های اصلی را در دو موضوع اصلی باید بیان داشت:
یکی این است که پاره ای از استادان زبان و ادب پارسی به شیوه های نوآیین و کارآمد در شناختن و شناسانیدن این زبان و ادب راه نبرده اند. هنوز به شیوه گذشتگان با متن های ادب فارسی رو به رو می شوند. از همین دید آنچنان که باید ادب گرانسنگ ایران زمین که مایه نازش هر ایرانی است که این سرزمین را در جهان بلندآوازه گردانیده است – حتی بر ایرانیان نیز آنچنان که می باید شناخته نیست. آسیب دوم در نگاه تنگ نظرانه اساتید فرهنگستان در برگزیدن و گزینش واژگان جدید است به بیانی دیگر دو دیگر، تنگ بینی است. ما هنگامی که به واژگان می اندیشیم می خواهیم در برابر وام واژه ها، واژگان بیگانه که بی هیچ گمان به زبانی مانند زبان پارسی زیان می رسانند، بنگریم. دیدگاه هایی دیگر داریم، تو گویی که با پاره ای از واژگان دشمنیم و پاره ای از واژگان را دوست تر می داریم به انگیزه های گوناگون بر پایه سامانه های اندیشگی و آیینی که بدان ها دل بسته ایم. اما ما زبان را باید به پاس زبان بخواهیم و بشناسیم و بکوشیم از توانش زبان برای پروردن و گسردن و مایه بخشیدن آن بهره ببریم.
همچنین می بایست به موضوعی دیگر اشاره نمایم و آن پیوند زبان پارسی با دیگر زبان های ایرانی است از جمله زبان های کُردی، بلوچی و گویش های گیلکی، مازنی، تالشی و … که نه تنها هیچ ستیزی با زبان پارسی ندارند بلکه به تاکید باید گفت مرگ هر واژه آنها گزندی گران به فرهنگ ایرانی خواهد بود. از دیگر سوی زبان کُردی و گویش های آن یا زبان بلوچی و یا گویش های مختلف رایج در جایجای کشور از آذربایجان گرفته تا خوزستان، از خراسان بزرگ گرفته تا لرستان و از مرکز ایران گرفته تا شما آن از جمله کهن ترین و نژاده ترین زبان ها و گویش های ایرانی شمرده می شوند، چرا که بطور مثال اگر کسی با آوا شناسی تاریخی ایران آشنایی داشته باشد هنگامی که واژه های کُردی یا بلوچی را می شنود، زنگ و آهنگ باستانی را در آنها بی درنگ باز می شناسد. از نگاهی بسیار فراخ با سه روزگار زبان شناختی در تاریخ ایران روبرو هستیم. نخستین را «ایرانی باستان » می نامند. دومین را «ایرانی میانه »، و سومین را «ایرانی نو ». در زبا ن های کُردی و بلوچی و گویش های آن هنجارها و کاربردهایی از نخستین روزگار، یعنی «ایرانی باستان » را می توانیم یافت همانطور که در گویش های گیلکی و یا تالشی و … اینچنین است. عده ای از واژگان در زبان کُردی برای نمونه از ریخت هایی برخوردارند که یادآور ریخت واژگان اوستایی یا پارسی باستان است که زبان هخامنشیان بوده است. ما اگر می خواهیم خود را چونان ایرانی بدان سان که که می سزد و شایسته فرهنگ گرانسنگ و تاریخ شکوهمند است بشناسیم، می باید در این زبان ها و گویش های بومی بیاندیشیم و بکاویم، و بکوشیم به هر شیوه ای که می توانیم آنها را از گزند روزگار پاس بداریم. فراموش نکنیم که زمانه ما زمانه گسرش فناوری رسانه ای است و زبان های فراگیر، گویش ها و زبان های بومی را یک به یک می گراوند و از میان می برند. برای اینکه این گنجینه ها و این رنگارنگی گرانمایه گویشی در ایران زمین همچنان بر جای بماند و فرزندان و پسینیان ما هم از آن ها بهره ببرند، می باید آنها را پاس بداریم چرا که اگر واژه ای از این زبان و گویش های آن بمیرد گزندی گران به فرهنگ و تاریخ و زبان شناسی ایرانی وارد خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید