خیام و گفتمان آزاداندیشی
عمر خیام نیشابوری( 427 – 510 ه.ق)، مشهور به حکیم عمر خیام و ملقب به حجه الحق، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس و شاعر ایرانی عصر سلجوقی است. خیام که در اغلب علوم زمانه خود از بزرگترین عالمان دوران بود و در علم گاهشماری، تقویم ایرانی را با نهایت دقت و تبحر تدوین نمود، در جهان بیشتر به واسطه چهره ادبی که در عرصه رباعی سرایی از خود برجای گذاشته شناخته میشود. اما خیام پیش و بیش از آنکه شاعر باشد، عالمی روشن اندیش با گفتمانی فرامذهبی، انسانی و معنوی بوده است. عالم، فقیه، فیلسوف، حکیم، ریاضیدان، و مُنجّمی که با درک و دریافتی انسانی از آموزه های فلسفی و عرفانی، به دنبال رساندن قافله بشری به سرمنزل آرامش، سعادت و رستگاری بوده است. خیام شاعری معنوی و فرامذهبی با سعه صدری بالا بود. وی در زمان خویش به خاطر چنین اندیشه ای مصائب فراوانی را از سوی خرقه پوشان زهدفروش متحمل شد، چرا که عصر او، عصر حاشیه نشینی عقل، تکفیر فیلسوفان و افراطی گری متحجران خشک اندیش بود. در واقع باید گفت خیام همچون حافظ در رباعی هایش دکان زهدفروشی را تخطئه کرده و بر مسلمانان دورو و ریاکاری تاخته است که با سکه دین به دنبال تجارت دنیا هستند.
تعصبات مذهبی و فرقه ای در بازنگری خیام به «دین موجود » و تلاش عالمانه برای پرده برداری از سیمای «دین موعود » بی تاثیر نبود. خیام همچون حافظ به دنبال رونمایی از جان و جهان حقیقت بود و جنگ های مذهبی و تعصبات دینی را محصول حیرت و سرگردانی انسان هایی می دانست که از درک و دریافت گوهر ناب حقیقت و فهم درست دین و آیین عاجزند. از این رو وقتی در آیینه اندیشه های فلسفی او شناور شویم، با شاعری ملاقات می کنیم که به دنبال آرامش نفس، وارستگی و رستگاری است: «شادی بطلب که حاصل عمر دمی ست// هر ذره ز خاک کیقبادی و جَمی ست… احوال جهان و اصل این عمر که هست// خوابی و خیالی و فریبی و دمی ست »
رباعیات خیام نمایانگر اعتقاد او به نوعی لذت گرایی اخلاقی است که به دنبال ارضای امیال و خواهش های نفسانی گره خورده با روح اصیل انسانی، در لحظه است. گرچه این نظریه با اندیشه ی متفکران اسامی همچون ابن سینا و ابن مسکویه که بر لذایذ عقلانی و معنوی تاکید می کنند، تعارض دارد اما نباید فراموش کرد که این نظریه ی خیام برآیند فلسفه و جهان بینی شکاکانه ای است که از متن اندیشه های خیام قابل استخراج است.
بر این اساس نه تنها دنیا ارزش جدال و ستیز و حسرت و رنج و حسادت و غضب ندارد، بلکه انسان خلق شده است که بر بستری از اخلاق و انسانیت، شاد باشد،لذت ببرد و عشق بورزد. کامیابی انسان نیز تنها در زدودن آن شرها و برگزیدن این خیرهاست. شاید گر بشر امروز به همین مصلحت های خیامی تکیه می کرد جهان اینگونه درگیر فقر و فساد و جنگ و خشم و نفرت و خشونت و ظلم نمی شد خیام صدای بلند اعراض انسان به تنگ آمده در تنگنای جان و جهان است. صدای برآشوبنده و شورش علیه هستی، علیه بی اعتباری جهان و تنها ماندن بشر در جهان بی پایه و اساس از منظر اندیشه های خیامی، از این روست که، ارنست رنان، مورخ و نویسنده بنام فرانسوی در مورد او می گوید: خیام نمونه برجسته آزاداندیشی دینی است، زیرا پیوسته می کوشد تا خود و دیگران را از قید قوانین خشک و انعطاف ناپذیر ازلی و دنیوی برهاند. خیام حکیم جهان و فیلسوف گیتی است. شاعری بی مانند که شاید افکار او را تنها بتوان با «نیچه » مقایسه کرد.
دیدگاهتان را بنویسید